2017-07-01 10:00:23

اگر چشم اندازهاى دورترى را مى بينم به اين دليل است كه "برشانه بزرگان" ايستاده ام

نگاهی به كتاب بر شانه بزرگان

به زعم این كتاب رابطه E=mc2 اینشتین «نماد تصویری بزرگ» از خود اینشتین است خود استفن هاوكینگ هم چهره ای نمادین در زمانه ما است ،توانايى خارق العاده وى براى مبارزه با بيمارى لوگريك و سطح ثابت و بالاى فعاليت هاى فكرى وى، سواى مردم عادى تحسين و احترام مجامع علمى را موجب شده است.

كتاب «بر شانه بزرگان» كه به سخن معروفى از ايزاك نيوتن در سال ۱۶۷۶ اشاره دارد: «اگر چشم اندازهاى دورترى را مى بينم به اين دليل است كه بر شانه بزرگان ايستاده ام.» اين امكان را براى ما فراهم مى آورد كه از نظرات هاوكينگ در مورد پنج تن از دانشمندان پرآوازه متقدم يعنى كپرنيك، گاليله، كپلر، نيوتن و اينشتين آگاه شويم. اين كتاب همچنين حاوى ترجمه بخش هايى از معروف ترين كتاب هاى هر كدام از اين دانشمندان است.

چيزى كه در همه اين افراد مشترك است آن است كه همه آنها مبارزه موفقى را با نگرش غالب روزگار خود در مورد ساختار دنياى پيرامون خود داشتند. همه اين دانشمندان اروپايى هستند، هر چند كه اينشتين دوره پايانى زندگى خو را به عنوان پناهنده اى از آلمان نازى در آمريكا گذراند.

به جز اينشتين همه آنها در دوره اى زيستند كه مورخان جديد آن را اروپاى نوين مى نامند و مشخصه آن رنسانس و اصلاحات است. ويژگى اين دوره چيست كه باعث ايجاد روحيه و تحقيق و كنجكاوى شد و به روشنگرى، انقلاب صنعتى و در نهايت عصر اطلاعات كنونى منجر شده است؟ يك احتمال آن است كه در آغاز قرن پانزدهم، دانش اروپا بيش از هر زمان ديگرى تحت تاثير متون كلاسيك روم و يونان قرار داشت و پس از سقوط قسطنطنيه در سال ۱۴۵۳ كه امپراتورى اسلامى تركى بر آن حكم مى راند، متاثر از افكارى بود كه به غرب راه يافتند.

نيكولاى كپرنيك كه در سال ۱۴۷۳ متولد شد يكى از كسانى است كه از اين جريان هاى فعاليت هاى فكرى كه آن حادثه مسببش بود، نفع برد. اين رويداد مقارن روزگار لئوناردو داوينچى، ميكل آنژ، ماكياولى و كريستف كلمب است. جوش و خروش خلاقيت هاى هنرى آن عصر مى بايست به لهستان كه در مرز اروپا قرار دارد، رسيده باشد. كپرنيك در مركز بزرگ آموزش دوره رنسانس يعنى دانشگاه بولونيا حقوق و پزشكى خواند. وى پس از آنكه در سال ۱۵۰۰ شاهد يك ماه گرفتگى در روم بود، خود و اوقات خود را وقف اخترشناسى هم كرد.

هاوكينگ از عبارت «تغيير پارادايم» (Paradigm Shift) توماس كوهن براى توصيف اثرات نظريه خورشيد مركزى كپرنيك استفاده مى كند: «راه اخترشناسى نوين را گشود و علم، فلسفه و مذهب را شديداً تحت تاثير قرار داد.» معمولاً مى گويند علم، مرتبه انسان را از جايگاه وى كه در كيهان شناسى مسيحى قرون وسطى در مركز جهان قرار دارد به مجموعه اى تصادفى از مولكول هاى پيچيده تنزل داد. قطعاً كپرنيك يا احتمالاً بسيارى از دانشمندان ديگر چنين قصدى نداشتند. آنان در جست وجوى دانش و حقيقت بودند. آنان مى بايست در اين فرآيند الزاماً افكارى را كه از مدت ها پيش پذيرفته شده بود، واژگون سازند.بعضى ها همانند گاليله و تا حدودى كپلر مى بايست از اين جريان آسيب ببينند. در يك مورد حاد، يورداذوبرونو مى بايست به خاطر استقبال از افكار نسبتاً صحيح در مورد ماهيت جهان سوزانده شود.

با اين همه به رغم همه اين موانع، جست وجوى دانش و حقيقت ادامه يافت و تا روزگار ما هم ادامه دارد. اين موضوع نكته اى را در مورد تمدن ما آشكار مى سازد. اينها نشانگر تمايل غرب براى ويران كردن بسيارى از مبانى ديدگاه هاى وى است. به نظر مى رسد عادت آنها براى خويشتندارى هميشگى تا حد آزمون هاى بزرگ يكى از عوامل موفقيت آنها باشد. كپرنيك مى نويسد: «اين والاتر از دانش بشرى كه در مورد برترين چيزها كنكاش مى كند، چندان هم بدون مشكلات نيست.» آيا اين تمايل براى تلاش در راه موازنه بين عقايد مذهبى با حقايق مشهود كه به طور اجتناب ناپذيرى به ارائه نظريه هاى جديد كه در برگيرنده اين حقايق است، منجر مى شود؛ دوره اوليه اروپاى جديد را چنين منحصر به فرد ساخته است؟

مبانى مذهبى آن دوره تقريباً همانند هر دوره ديگرى در تاريخ بسيار متعصبانه بودند، اما به رغم همه اينها علم توانست راه خود را بگشايد. طى مدت حدود دويست سال نوگرايى و جنگ هاى مذهبى باعث ازهم گسيختگى ملت ها يكى پس از ديگرى مى شد. در سال ۱۶۳۲ در ميانه وحشت جنگ هاى سى ساله بروز يك سال قحطى و طاعون در باوارايا موجب شد كه ايتاليا به يكى از مناطق ناامن بدل شود و نيروهاى هاپزبورگ پيش از اعزام به خط مقدم جبهه در شمال آلپ مجهز و مسلح شوند. گاليله در همان سال در رم به اتهام الحاد محاكمه شد. «... به دليل حمايت و ترويج اين عقيده كه زمين حركت مى كند و مركز عالم نيست ... آنها وى را به زندان محكوم كردند.» به گاليله دستور دادند براى آنكه مورد عفو قرار گيرد، در مقابل جمع زانو بزند و از عقايدش دست بردارد.

هاوكينگ ترجمه متن كامل انكار عقايد گاليله را در كتابش آورده است. اين متن حاوى عبارت عالى و وكيل مآبانه زير است: «من كتابى را نوشتم و مسئول چاپ آن هستم كه در آن نظريه اى را كه پيش از آن محكوم شده بود، مطرح كردم و به نوبه خود استدلال هاى بسيار موثرى را بيان كردم، بدون آنكه هيچ نتيجه اى دربرداشته باشد.» با اين همه هيچ جاى شگفتى نيست كه چنين افسانه اى شكل بگيرد كه وى بعد از ارائه دفاعيات خود زير لب پوزخندى زد و گفت: «Eppur si muove» (زمين هنوز هم مى چرخد). كليسا اين قدرت را داشت كه وى را محكوم كند، اما براى اعدام وى از اعتماد به نفس كافى برخوردار نبود. به همين دليل زمينه را باز گذاشت تا در صورتى كه وى درست گفته باشد، عملكردشان توجيه پذير باشد.

بنابراين تمدن غربى  بر مبناى شك و ترديدهاى آزارنده، سازش هاى ناشايست برخى افراد شجاع و هوشمند و تمايل براى مبارزه با دانش پذيرفته شده روزگار گسترش يافته است. تكريم هاوكينگ از پنج نفر از نوابغ كارى ارزشمند است. اين كتاب حاوى تصويرهاى زيبايى است و به ويژه داراى تصويرهايى است كه مونران ديزاين با كامپيوتر طراحى كرده است. اين كتاب همچنين حاوى عكس هاى چشمگيرى از برنامه هاى فضايى است از جمله عكس طلوع زمين در سطح ماه و تصوير رها شدن مخزن خارجى خالى شاتل فضايى در بالاى جو. اين كتاب براى مهندسان و دانشمندان علاقه مند و هر كسى كه مايل است با تاريخ علم آشنا شود، هديه مناسبى است.

منبع:http://www.aftabir.com